ســـیـــگارمـــــــــــــ
چــه زیبا کام میدهد او تا صبح پیراهن سفیدش را برایم میسوزاند و من از لبــانش
چــه زیبا کام میدهد او تا صبح پیراهن سفیدش را برایم میسوزاند و من از لبــانش
بوســـه ها میگیرم . چه لذتی میبرم از این رفاقت بی منت او از جان مایه میگذارد و من از
عمـــــــــر
عمـــــــــر